افراد نوع انسانی هم مانند یکدیگر هستند و جز تفاوتهایی که از جهات فیزیکی دارند از سایر جهات مثل هماند. هر قوه و استعدادی که تصور شود، در همگان هست، لکن برخی قوا در عدهای بالقوه است و در عدهای دیگر به فعلیت رسیده است. کسانی که همه استعدادهایشان به فعلیت رسیده است انسانهای کاملاند که همان انبیا و اولیائند. اینان خود نیز از حیث کمال یکسان نیستند و پیامبر اکرم(ص) اکمل از انبیا و اولیای دیگر است، زیرا آن حضرت به مرتبهای از کمال رسیده و چیزهایی به دست آورده است که دیگران به دست نیاوردهاند. شاهد بر این مدعا اخلاق، احوال، افعال و برخی از اقوال آن حضرت است.
جیلی میگوید به رغم اینکه هم انبیا و اولیا انسان کاملاند، ما در کتاب خود (انسان کامل) هر جا «انسان کامل» میگوییم مرادمان خصوص پیامبر اکرم (ص) است.
انسان کامل قطب و محوری است که افلاک وجود همه برگرد او میگردند. او از ازل تا ابد یک نفر است، لکن در هر زمان به صور و شکلهای مختلفی ظهور میکند و اسم مناسب همان زمان و موقعیت را نیز دارا است.
اسم اصلیش محمد (ص) است و کنیهاش ابوالقاسم و وصفش عبدالله و لقبش شمسالدین است، اما او میتواند در زمانهای مختلف خود را به شکلهای متفاوت و در سمتهای گوناگون قرار دهد.
انسان برای شناخت خداوند هیچ راهی ندارد جز اینکه از طریق اسما و صفات الهی او را بشناسد و به او تقرب جوید. خدای متعال اسم «الله» را چون آینهای قرار داده است که هرگاه انسان حقیقتاً به آن روی آورد، خواهد فهمید که هر آن چه هست خداوند است وهیچ چیز و هیچ کس با او نیست. نیز خواهد فهمید که سمعش سمع خدا و بصرش، بصر خدا و کلامش کلام او و حیات، علم، اراده و قدرتش از خداوند است و انتساب این قوی به وی مجازی و عاریهای است و اصالتاً هم از آن خدا است که خود فرموده است: «وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ» (صافات/96). کسی که در این آینه خود را بنگرد، علم به واحدیت خداوند دست مییابد و به دنبال آن کاملاً مطیع خواست خداوند میشود و خود مظهر اسم الهی و آینه اسم خداوند میشود و به علم احدیت خداوند نیز خواهد رسید. او مقامی پیدا میکند که خداوند با غضبش غضبناک و با رضایتش راضی میشود.
البته با اسم خداوند انسان فقط معرفت به ذات الهی پیدا میکند. وقتی با استعانت اسم الهی به مرتبه قدسی برسد، مکاشفه برایش رخ دهد، ذات الهی را درک خواهد کرد و میفهمد که ذات خداوند، عین ذات وی است بدون اینکه بین او و خدا اتحادی رخ دهد یا حلولی پدید آید. اما برای شناخت تفصیلی صفات خدا باید تلاشی مجدد نماید و سعی کند از طریق خود صفات خداوند به اوصاف الهی پی برد.
اما انسان کامل اصالتاً و به حکم اقتضای ذاتیش اسما و صفات الهی را داراست، مثل انسان کامل، در مقابل حق (خداوند) مثل آینه است همان طور که صورت انسان در آینه قابل مشاهده است، اسما و صفات الهی نیز فقط در انسان کامل و از طریق او قابل دستیابی و مشاهده است.
انسان کامل را سه برزخ است. برزخ اول را «بدایت» گویند، که تحقق به اسما و صفات است. برزخ دوم را «توسط» گویند، که مرز بین رقیقههای انسانی یا حقیقتهای رحمانی است، که با استیفای این مشهد بر همه مکتومات و غیوب، اطلاع حاصل میکند. برزخ سوم معرفت تنوع حکمتهای امور است که توسط آن عادات و رسوم انسان در طی سیطره ملکوت قدرت برای فرد رفع میشوند که با تمکن در این مقام، او در «مقام ختام» جای میگیرد.
جیلی میافزاید انسان کامل با جمیع حقایق موجود در عالم مقابله میکند. سپس به تبیین نحوه این مقابله میپردازد.
برچسب ها : بسیج , طلیعه حکمت , 92 , بسیج دانشجویی , رهبر , بصیرت , مطهری , شهید , پیشنهاد , بصیرت مطهر , دانشجویی , رهبر عزیزم=داستان , رضا نصیری , معظم , انقلاب , کشتی , شهید مطهری , basiratmotahar , بیردانا , مطهر , دانلود , دانشجو , birdana , حجاب , استادشهید مطهری , basirat motahar , حجاب و عفاف , چادر , بیانات رهبری در رابطه با حجاب , رهبری و حجاب , اقا حجاب , rafsanjani , اختل ,