ابن سینا در اشارات میگوید اولین درجه حرکات عارفین «اراده» نام دارد و آن نیرویی است که اشخاص را که به یقیین برهانی رسیدهاند و دارای ایمان استوار هستند برای رسیدن به عروه الوثقای الهی و متصل شدن به عالم قدس تحریک مینماید. درجه دوم «ریاضت» است در سه بعد؛ یکی کنار نهادن آنچه غیر از حق است و عدم پیروی از آن دیگری، اینکه نفس امارهاش را مطیع نفس مطمئنه سازد و به این وسیله همه قوای تخیل و وهم خود را از توهمات دنیوی باز دارد و متوجه امور قدسی کند. دیگر این ه اندرونش را پاکیزه و لطیف سازد تا به تنبه دست یابد.
وقتی شخص به مرحله اراده برسد و ریاضتهایی را پشت سر نهد خلسههای جذابی به او دست میدهد که در آن به نور حق اطلاع مییابد به این خلسهها و غشها «اوقات» گویند. به مرور این خلسهها در حین اشتغال به ریاضت زیاد میشود. سپس شخص به مقامی میرسد که در غیر حال ریاضت نیز گاه با دیدن یک شیء متوجه جناب قدس و حق متعال میشود و خلسه به او دست میدهد. او حالتی مییابد که به هر چیزی که مینگرد حق را در آن میبیند. در مراحل بعد دیگر با پیدایش «وقت» و دیدن نور حق، حالت غش به او دست نمیدهد بلکه به سکینه و آرامش میرسد و بر عکس در اوقاتی که از حال دور است حیران و متأسف است. سپس نیل به حق مییابد و ضمیرش آینهای جلا یافته میشود که به واسطه آن در محضر حق قرار میگیرد و لذات عالیهاش فزونی مییابد و در این مرحله عارف نظری به حق دارد و نظری به خود دارد. پس از آن به مرتبه برتری میرسد که دیگر فقط جناب قدس را ملاحظه میکند و خود را نمیبیند و اینجاست که حقیقتاً واصل به حق شده است.
از نظر ابن عربی عارف باید برای نیل به کمال به سیر و سلوک بپردازد البته سیر و سلوک از نظر وی به معنای انتقال است. یعنی انتقال از مقامی به مقام دیگر، از اسمی به اسم دیگر و از تجلی به تجلی دیگر. برای سیر و سلوک، سالک باید در آغاز سفر خود علم فقه را فرا گیرد و به احکام شریعت عمل کند نیز باید به محاسبه نفس بپردازد و از نفوذ خواطر نکوهیده به درون خود، سخت جلوگیری کند.
ابن عربی وجود شیخ و مرشد را برای راهنمایی و دستگیری از سالک ضروری میداند و بدون وجود وی، سفر سالک را موفقیت آمیز نمیداند.
اعمالی که سالک برای قرب به حق باید انجام دهد، اعمال طریقت نام دارد. اعمال طریقت از نظر وی عبارتند از:
جوع، سهر، صمت و عزلت که اعمال ظاهری نامیده میشود و صدق، توکل، صبر، عزیمت و یقین که اعمال باطنی نامیده میشوند. شرح اعمال چهار گانه ظاهری که سالک را به مقام ابدال میرساند عبارتند از:
1. صمت (خاموشی): سالک باید در همه احوال از سخنان بیهوده و عاری از حکمت دوری جوید. خاموشی بر دو قسم است: یکی خاموشی به زبان، که پرهیز از سخن گفتن با غیر خداست و دیگری خاموشی به دل، که دوری دل از یاد غیر خداست. هر که به زبان خاموش شود بار او سبک میشود و هر که هم به زبان خاموش شود و هم به دل، اسرار الهی بر دل او تجلی پیدا میکند و هر که زبانش خاموش باید ولی دل او خاموش نباشد، سخنان حکیمانه بر زبان جاری خواهد ساخت و هر که نه زبانش خاموش باشد، نه دل او، مسخر و خادم شیطان است. هر کس که در همه حالات خاموشی پیشه کند و حز با خدای خویش سخن نگوید، هرگاه بخواهد سخن گوید خدا به او قوت دل میدهد و جز سخن صدق بر زبانش جاری نخواهد شد.
2. عزلت یعنی آن که سالک در همه احوال خاموشی گزیند و از صفات ناپسندیده و از آنچه موجب دلبستگی وی میشود کناره گیرد. سالک باید حتی از خانه و خانواده و یار و آشنا اگر موجب شود میان وی و خداوند حجابی قرار گیرد کناره گیری کند. عزلت ریشه و منشأ خاموشی است زیرا هر که از مردم دور باشد کسی را نمییابد تا با او سخن بگوید و به ناگزیر خاموشی گزیند. عزلت بر دو قسم است: یکی عزلتی است که انسان به تن از دیگران دوری میکند اما دلش با آنهاست، این عزلت روندگان است. عزلت دیگر، عزلت به دل است که عزلت محققان است. در عزلت گزینی نیتها مختلف است که سه نیت آن اساسی است؛ نیت یک دسته به خاطر پرهیز از بدی مردم است، دسته دیگر به جهت شر نرساندن به مردم، از آنها دوری میکنند و دسته سوم نیز به این نیت عزلت اختیار میکنند تا از یاد خدا غافل نباشند و همواره با خدا خلوت نمایند.
به اعتقاد ابن عربی هر که ملازم عزلت باشد هم به سر وحدانیت الهی واقف میشود. هم دنیا و ذمائم آن را خواهد شناخت.
3. جوع (گرسنگی) که مقصود از آن باز داشتن جسم است از زیاده روی در خوردن آشامیدن. گرسنگی خود دو قسم است: یکی گرسنگی اقتصادی است و دیگری گرسنگی اضطراری. گرسنگی اختیاری از آن روندگان است و گرسنگی اضطراری از آن محققان. محققان اگر در مقام مؤانست باشند کم خواهند خورد و اگر در مقام هیبت باشند بیشتر خواهند خورد. اما بسیار خوردن روندگان دلیل است بر دوری ایشان از خدا و غلبه یافتن هوا و هوس بر آنها و اندک خوردن آنها دلیل است بر رشد و کمال آنها. در گرسنگی سالک نباید از حد اعتدال خارج شود زیرا گرسنگی افراطی هم عقل و هم را از بین میبرد. نیز سالک نباید به خاطر یافتن احوال، گرسنگی بکشد، مگر به دستور شیخ. چرا که او حد و اندازه طعام را نیز معلوم میکند. بر اثر گرسنگی، احوال و مقاماتی نصیب ایشان میشود مثل خشوع و فروتنی و دوری از افزون طلبی و نابودی خاطرههای بد.
4. سهر (بی خوابی): مقصود از آن بیداری است. بیخوابی نتیجه گرسنگی است، چرا که اگر شکم پر باشد خواب غلبه خواهد کرد. بیخوابی دو نوع است: یکی بیخوابی چشم و دیگری بیخوابی دل. بیخوابی دل بیدار شدن است از خوابهای غفلت و طلب مشاهدات و بیخوابی چشم رغبت کردن است در ماندن همت در دل از برای بی خوابی دل و اگر بیداری نباشد دل از کار میافتد، مگر آنگاه که با خفتن چشم، دل بیدار باشد.
اعمال چهارگانه فوق باید همراه با خلوت نشینی باشد. در خلوت باید سالک دل را از ریا و نیت غیر حق عاری سازد تا به حق نزدیک شود. پس از طهارت دل، سالک باید طهارت و روزه و نماز را به کار گیرد و همواره التزام به آنها داشته باشد. پس از هر مرتبه سالک باید به مقام زهد دسترسی یابد و سپس توکل پیشه کند. در ابتدای مقام توکل، بر سالک چهار کرامت پدید میآید که عبارتند از طی الارض، راه رفتن بر روی آب، اختراق هوا و اکل از کون (تسخیر عالم). پس از پیدایش این کرامات، حال سالک به مقام مبدل میشود و کرامتهای حسی نظیر آگاهی یافتن از مغیّبات گذشته و آینده و کرامات معنوی نظیر توفیق یابی بر مکارم اخلاق و اجتناب از رذائل و محافظت بر ادای واجبات و طهارت دل نصیب او میگردد. در خلوت، سالک باید همواره مشغول به ذکر خدا باشد و مراقب باشد تا خیالات فاسد به درون او راه نیابد.
بر اثر اعراض از هوا و هوسها و توجه مداوم به حق، سالک به ملأ اعلی ملحق میشود و در بحر محبت حق مستغرق میشود و به آنچه خارج از عالم اجسام مشغول میشود و هرگاه بخواهد میتواند در عالم اجسام تصرف کند و اگر سالک از این مقام گذر کند رفع حجاب امکان از او میشود و با رب خود متحد میگردد و در این مرتبه است که شطحیّاتی مثل انا الحق و سبحان ربی بر زبان او جای میگیرد.
سالک در خلوت نشینی خود باید معرفت بر واردات قلبی داشته باشد، چه آن که واردات گاه ملکی است و گاه شیطانی. اگر شیطانی باشد، اعضا و جوارح سالک متغیر میشود به گونهای که لرزه به اندام وی میافتد و درد و ناراحتی رخ مینماید و اگر وارد ملکی باشد در پی آن بردی (سردی) حاصل میشود و ذوقی پدید میآید چنان که پیامبر هنگام نزول وحی بدن مبارکش سرد میشد.
سالک باید در خلوت خود حتی به واردات ملکی نیز توجه نداشته باشد بلکه فقط حق را طلب کند و بس. مقصد سالک در طریقت ابن عربی وصال به حق است که البته این خود بر اثر عشق الهی که از جان صوفی زبانه میکشد به تدریج اتفاق میافتد. در سیری که صوفی دارد باید دل خود را تصفیه کند و به اخلاقیات الهی متخلق شود و نیل به مقام کمال و وصال، مستلزم به کار بستن آداب روحانی و شرعی است.
ابن عربی تمسک به آداب و احکام دین را شرط لازم برای نیل به مقام کمال میداند و ادیان آسمانی را راهی برای نیل به این مقصود.
قیصری در مقدمهاش بر شرح تائیه این فارض به اثبات اصل لزوم و ضرورت نبوت برای هدایت انسانها میپردازد. او اصل لزوم نبوت را بر اساس نیاز معرفتی انسان اثبات میکند. به این بیان که انسان ادراکش ناقص و محدود و از تحصیل معارف عالیه ناتوان است، لذا باید دست به سوی تعالیم آسمانی که با وحی و الهام به برگزیدگان بشریت عطا میگردد دراز کند. در واقع از آنجا که ساختمان وجودی انسان پیچیده است و کمالاتش محدود به حدود قوا و غرایز طبیعی و ادراک و اندیشه عقلی وی نیست. نظام آفرینش جهت هدایت وی به سوی کمالش از نیروی وحی و الهام کمک میگیرد. عقل باطنی وی با تعالیم خاصی همراه شده، او را به مقصد و هدف والای هستی و زندگیاش آشنا ساخته، به طرف کمال سوقش میدهد. از آنجا که پای چوبین استدلالیان در مورد وصول به معرفت حق و اسما و صفات و درک حقایق مبدأ و معاد سخت ناتوان و بی تمکین است، چاره جز این نیست که دست نیاز به سوی کاملان و واصلان به مقام کشف و شهود و عیان دراز کرده و از علم انبیا و اخبار آنها و نیز از تعالیم اولیای الهی که صاحبان مقام کشف و شهودند پیروی کنند. پس برای سالک تبعیت و پیروی انبیا و اولیا واجب و ضروری است اصولاً ظهور انوار الهی و اسرار ربانی به نسبت و میزان این متابعت خواهد بود.
برچسب ها : بسیج , طلیعه حکمت , 92 , بسیج دانشجویی , رهبر , بصیرت , مطهری , شهید , پیشنهاد , بصیرت مطهر , دانشجویی , رهبر عزیزم=داستان , رضا نصیری , معظم , انقلاب , کشتی , شهید مطهری , basiratmotahar , بیردانا , مطهر , دانلود , دانشجو , birdana , حجاب , استادشهید مطهری , basirat motahar , حجاب و عفاف , چادر , تنگ , بصیرت حسینی , حسین بصیرت , بصیرت کر , ;HKHG , KANAL , کانال تلگرام , vote , rafsanjani , بیانات رهبری در رابطه با م تنگ ,