تا کنون درباره سخن و سخنوری مطالبی خدمت شما عرض شد که اگر خواننده این مجموعه باشید و مباحث ما را دنبال کنید، متوجه شدید که مقالات گذشته بیشتر مقدمه بود و هم اکنون وارد مباحث اصلی میشویم.
در این نوشتار پیرامون وظایفی که بر عهده یک سخنران است مباحثی ارائه میشود. اشاره به این نکته لازم و ضروری است که علاوه بر دقت در به کارگیری فنون و مهارت های سخنرانی، لازم است با وظایفی که به عهده یک سخنران است نیز آشنا شویم. وظایف و نکاتی که بیشتر ناظر به اثر گذاری مطالب سخنور است. اگر چه می تواند به جذابیت آن نیز کمک کند.
آگاهی از مطالبی که موضوع سخنرانی است و نظم و ترتیب به آن و همچنین اقناع مخاطبین، دو محور مورد بحث ما در این مقاله هستند.
آگاهى سخنران به ماده و صورت سخن و به آغاز و انجام کلام، به گفتههاى وى نظم و ترتیب مىبخشد، دچار پریشان فکرى و پریشان گویى نمىشود،
1. آگاهى و آگاهسازى
اولین وظیفه اساسى سخنور آن است که از مطالبى که مىخواهد در مجلس، مورد بحث قرار دهد، آگاه باشد. یعنى بداند چه مىخواهد بگوید یا چه مسایلى را باشنوندگان در میان مىگذارد، و با چه نظم و ترتیبى آن را ادا مىکنند.
به شرحى که بعدا توضیح داده خواهد شد، آگاهى سخنران به ماده و صورت سخن و به آغاز و انجام کلام، به گفتههاى وى نظم و ترتیب مىبخشد، دچار پریشان فکرى و پریشان گویى نمىشود، سخن را از نقطهاى که باید، شروع مىکند، پیرامون هدف بحث، به قدر مقتضى سخن مىگوید، و در جایى که باید، کلام را خاتمه مىدهد.
بهتر این است که سخنران، علاوه بر خود آگاهى، آگاه سازى هم بنماید و در آغاز کلام، شنوندگان را از موضوع بحث خود آگاه نماید. هر چند آگاه سازىاش با عبارتى کوتاه و مختصر باشد. مثلاً خطیب اسلامى، در آغاز کلام بگوید بحث امروز من در این مجلس پیرامون یکتاپرستى یا توحید در عبادت است.
**>**>
اعلام این سخن، با توجه به تفاوت روحیات مستمعین، چند فایده دارد. گروهى که خود مومن واقعى هستند و موحد در عبادتاند آماده استماع مىشوند تا بفهمند اگر در یکتاپرستى و توحیدشان کمبودى وجود دارد، در این سخنرانى تکمیل شود. جمعى که توحید در عبادت را شنیدهاند، ولى آن را خوب نفهمیدهاند، مهیا مىشوند سخنان خطیب را با دقت استماع نمایند تا به این امر مهم اعتقادى، آن طور که باید، واقف گردند. اگر در بین افراد کسانى باشند که اسماء مسلماناند و عملا به دین الهى علاقه ندارند، از باب این که توحید در عبادت را در مکتب اسلام بفهمند و از این امر مهم آگاهى یابند، با توجه، استماع مىنمایند. اگر بین جمعیت، افراد غیر مسلمان باشند، آنان نیز میل دارند از این فرصت استفاده کنند و بدانند یکتاپرستى در اسلام چه معنى دارد. خلاصه، مىتوان گفت آگاهسازى در آغاز سخن، به شنوندگان آمادگى فکر مىبخشد. آنان را براى استماع مهیا مىنماید، و با دقت و علاقه، به سخنان خطیب گوش فرا مىدارند.
مىتوان گفت آگاهسازى در آغاز سخن، به شنوندگان آمادگى فکر مىبخشد. آنان را براى استماع مهیا مىنماید، و با دقت و علاقه، به سخنان خطیب گوش فرا مىدارند.
باید توجه داشت که آگاه سازى، زمانى شنوندگان را به استماع بهتر و دقت بیشتر وامى دارد و آنان را پابه پاى سخنران پیش مىبرد، که از موضوع سخن خارج نشود و به مسائل متفرق نپردازد. چه، اگر گوینده، رشته کلام را از دست داد و از مسیر هدف خارج شد، شنونده از وى جدا مىشود یا از مجلس بیرون مىرود یا خطیب را ترک مىگوید، در باطن از مستمعین کناره گیرى مىکند، و سر گرم افکار و تخیلات درونى خود مىگردد.
2. اقناع شنوندگان
دومین وظیفه اساسى سخنوران، اقناع شنوندگان است. یعنى سخنور باید در موضوعى که مورد بحث قرار مىدهد، آن قدر قوى و مسلط باشد که بتواند عقل شنوندگان را، در صحت و اصالت آن اقناع نماید و آنانرا با خود موافق و هم عقیده سازد. انجام این مهم مستلزم آن است که سخنران از قدر و ارزش علمى خویش آگاه باشد، حد خود را بشناسد و موضوعى را براى بحث انتخاب نماید که شایسته آن باشد.
منبع:
سخن و سخنوری
ترغیب و ایجاد انگیزه
میکروفن
در این بخش، سومین وظیفه یک سخنران خدمت شما عزیزان ارائه میشود. محور این بحث، ترغیب و تشوین سخنران است. بسیاری از مسائل و موضوعاتی که در منبر و سخنرانیها مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، اگرچه به خودی خود از اعتبار و اهمیت بالایی برخوردار است ولی به دلیل روشن نشدن اهمیت مساله، جذابیت چندانی ندارد.
سخنران میتواند در ابتدای سخنرانی خود، انگیزه در مخاطبین ایجاد کرده و علت طرح بحث و اهمیت آن را بیان کند. توجه به اهمیت و جایگاه موضوع، باعث جذابیت و فراگیری قابل توجهی در مخاطبین خواهد شد.
[درباره این مساله باید گفت که سخنران] ابتدا شنوندگان را از هدف سخن آگاه مىسازد و [به عنوان مثال] مىگوید جلسه امروز براى ارائه خط مشى حزب در ایام آینده تشکیل شده است. سپس، گفتار خود را آغاز مىنماید و پس از مشاوره و تبادل فکر و بررسى جمیع جهات، اتخاذ شده است و ادله صحت این نظریه را توضیح مىدهد و با بیان مستدل خویش، حضار را اقناع مىنماید. سپس، مىگوید اجراى این برنامه، که حاوى سعادت کشور و پیروزى حزب است، نیاز به سعى و عمل دارد، باید اعضاى حزب همت گمارند، فعالیت کنند، تا به هدف مورد نظر دست یابند. چه، نیل به موفقیت، وابسته به کوشش اعضاى حزب است و بدون آن، پیروزى نهایى و موفقیت شایسته حزب ناممکن است.
خطیب یا سخنور اسلامى نیز در آغاز سخن، شنوندگان را از موضوع بحث خود، که توحید در عبادت است، آگاه مىسازد. سپس ادله عقلى و شرعى آن را بیان مىکند و شنوندگان را در امر یکتاپرستى اقناع مىنماید. ضمنا، به آنان مىفهماند که منشاء سقوط و انحطاط انسانها، هوىپرستى، شهوت پرستى، مال پرستى، مقام پرستى، قدرت پرستى و دیگر پرستشهایى نظایر اینها است، و تنها راه رهایى از تمام پرستشهاى ناروا و ذلتبار، یکتاپرستى و توحید در عبادت است. به همین جهت پیشواى گرامى اسلام براى نجات مردم عصر جاهلیت، دعوت خود را از یکتاپرستى آغاز نموده و به مردم فرمود: قولوا لا اله الله تفلحوا
کلمه توحید را بگویید، یکتاپرست شوید، و پرستش غیر خدا را ترک گویید تا رستگار گردید و به سعادت ابدى و آزادى واقعى، که شایسته مقام انسان است، دست یابید.
کسى که از عز بندگى خدا برخوردار مىگردد و به ارزش واقعى آن پى مىبرد، هرگز به ذلت بندگى غیر خدا تن نمىدهد و آن کس که خداوند را مالک واقعى خود شناخت، مملوک غیر خدا نمىشود. این افتخار، در درجه اول، براى اولیاى بزرگ و عالیقدر خداوند است.
على (علیه السلام) در پیشگاه الهى عرض مىکند: الهى کفى عزا ان اکون عبدا و کفى بىفخار ان تکون لى ربا. (1)
بارالها، کافى است براى من، این عزت، که بنده تو باشم و کافى است براى، من این افتخار، که تو مالک من باشى.
ایجاد رغبت و میل در شنوندگان، براى انجام وظایف یکتاپرستى و خوددارى از هوىپرستى، اگر سختتر از اقناع عقلى و شرعى نباشد، آسان تر نیست، زیرا مردم، به طور طبیعى، خواهان ارضاى بىقید و شرط هواى نفس و اقناع خواهشهاى مشرکانه خود هستند. خطیب اسلام باید آنان را از این راه بگرداند و به مسیر یکتاپرستى و اطاعت بىقید و شرط از حضرت بارى تعالى سوق دهد و این کارى است بس مشکل و دشوار.
براى آن که ترغیب خطباى اسلام، هر چند بیشتر مؤثر افتد و شنوندگان را بیش از پیش، در پیمودن راه حق علاقهمند سازد، باید در تحکیم مبادى ایمانى آنان بکوشند، حس خدا دوستى را در ضمیرشان تقویت نمایند، و آنان را به رحمت واسعه الهى و رضوان او امیدوار سازند. خلاصه، حب خدا و عشق به سعادت ابدى است که مىتواند حس هوىپرستى را مهار نماید، حب شهوات را تضعیف کند، و آدمى را از خطرات ناشى از آنها مصون و محفوظ دارد.
افراد با ایمان، بر اثر خدادوستى و علاقه به رضوان الهى، آن چنان مجذوب اطاعت امر حق مىشوند که براى نیل به خوشنودى و رضاى او، به جبهه جنگ مىروند و در این راه جان خود را، که عزیزترین سرمایه زندگى آنان است، فدا مىکنند.
با توجه به این که اطاعت از هوى و شهوات، بر وفق جاذبه طبیعى و خواهش دل است، بىگمان، واپس زدن آنها از مواضعى که دارند، بسیار سنگین و دشوار است. شاید روایت ذیل، ناظر به همین امر باشد.
منابع:
1. بحار، ج 74، ص 400.
2. سخن و سخنوری – آیه الله فلسفی
برچسب ها : سخن , فن سخنوری , سخنوری , جان , وری , وظایف , ترغیب , ترغیب هدف ,