در ماجرای فتنه و اغتشاش اوباش در سال ۸۸ نکتهای که به چشم میخورد، پررنگ نشان دادن روابط دختر و پسر در این اغتشاشات بود. تصویر دختران و زنان بزک کرده حاضر در این اغتشاشات بود
آنها (دشمنان) برای تغییر سبک زندگی ما به اینصورت عمل میکنند که در قالبهای مختلفی مثل فیلم، رسانه، تبلیغات تجاری مارکهای روز دنیا، اسباب بازیهای کودکان و هزاران هزار امکان دیگر به سمت باورهای مختلف ما هجوم میآورند.
آنها اگرچه ظاهراً در حال ارائه یک مفهوم یا کالا یا سرگرمی جدید به ما هستند اما در حوالی این مفهوم جدید الزاماتی را مطرح میکنند که نوک سمی پیکان در همین الزامات و الحاقات قرار دارد.
برای مثال آنها یک نوع تلویزیون هوشمند را تبلیغ میکنند که سعی شده است این تبلیغ مبتنی با ارزشهای یک جامعه اسلامی باشد.
در کنار این تلویزیون هوشمند، خانوادهای نشان داده میشود که از حجاب برخوردارند. اما زنان این خانواده با حجاب!، آرایشهای غلیظ دارند یا مثلا مردان و کودکان این تبلیغ اسلامیزه شده لباسهای مارکدار پوشیدهاند.
مثالهایی از شلیک مفاهیم ناخوب
این قبیل «شلیکهای مفهومی» به صورتی ناخواسته اینطور به مخاطبان القا میکند که داشتن آرایشهای غلیظ برای زنان و یا پوشیدن لباسهای مارکدار برای مردان یک ضرورت است و واقعیت هم چیزی غیر از آن نیست. در این زمینه میتوان به مثالهای عینی تری هم اشاره کرد.
اخیرا یک نشریه اصلاحطلب گزارشی رابا عنوان «سوگواری طبیعی و غیر طبیعی برای عشق از دست رفته» منتشر کرد و در آن ضمن پرداختن به بحثی به نام «شکستهای عشقی» اینطور مدعی شد که شکستهای عشقی در میان جوانان ایرانی شیوع فراوانی دارد و باید برای آن فکری کرد!
این رسانه اصلاحطلب در بخشی از مقدمه این گزارش مینویسد: «شکست و فقدان، پیامد شایع بسیاری از عشقهاست و هزینهایست که باید پرداخته شود... شکست عشقی میتواند برای هر فردی ضربهای بزرگ محسوب شود... با وجود اهمیت این موضوع و شیوع بالای آن بین جوانان...»
همینطور در بخشی از این گزارش، از مصاحبه شونده سوال میشود: «چه موقع شخص میتواند یک رابطه جدید را شروع کند؟ به نظر میرسد بعضی افراد هیچوقت نمیتوانند تنها بمانند و فورا از یک رابطه! به رابطه بعدی میروند و خود این برایشان مشکلساز میشود.»
مصاحبه شونده نیز پاسخ میدهد: «این موضوع بستگی دارد به اینکه رابطه چقدر جدی و عمیق و عاطفی بوده! مسلّم است وقتی کسی دو سال رابطهاش را ادامه داده و قرار بوده ازدواج! کند قطع آن برایش مثل این است که پدر یا مادرش را از دست داده باشد...»
باید به یاد داشت که ما در حال زندگی به سبکی هستیم که در امتداد آن مقولاتی مثل جهاد، ایثارگری، کمک به همنوع، شهادت و رعایت حریمهای دینی تعیین شده برای زنان و مردان مطرح است.
این در حالی است که در کنار مفاهیم اشاره شده در این نشریه اصلاحطلب به هیچ وجه نمیتوان به دنبال چنین مفاهیمی گشت. چه اینکه اولا در سبک زندگی غیرشیعی جایی برای طرح ایثار، فرهنگ انتظار و... نیست و انسانها زندگی دنیوی را نوعی چراگاه میدانند و ثانیاً اساس تقلّاها و تمنّاها برای تغییر و اضمحلال سبک زندگی شیعی نیز بر این استوار شده است که دشمن بتواند فضای عملیاتی را فراهم کند که در آن امکان پیشبرد راهبردهایی مثل «براندازی از درون»، «فتنه» و یا «انقلابهای مخملی» و... وجود داشته باشد.
دشمن در کمین
در ماجرای فتنه و اغتشاش اوباش در سال ۸۸ نکتهای که به چشم میخورد، پررنگ نشان دادن روابط دختر و پسر در این اغتشاشات بود. تصویر دختران و زنان بزک کرده حاضر در این اغتشاشات بود که بلافاصله مورد توجه رسانههای غربی قرار میگرفت و به عنوان عکسهای اول منتشر میشد.
جالب آنکه برخی سایتها و وبلاگهای معاند نیز در داخل کشور، به صورتی ناخودآگاه از همین نکته پیروی میکردند و تصاویر و نوشتههایی را از این اغتشاشها منعکس میکردند که پررنگ سازی رابطه دخترها و پسرها گویی جزو لاینفک آنها بود.
این نکته حتی بعدها در اعترافات برخی از اغتشاشگران و عوامل دخیل در فتنه نیز شنیده شد که «باید زمینه را برای حضور بیشتر دختران و جذب پسران در خیابانها فراهم کرد.»
اما ماجرا وقتی جالبتر میشود که این ردّپا را هم اکنون نیز و در برخی از رسانههای و پایگاههای اینترنتی کشور مشاهده میکنیم.
یکی از پایگاههای اطلاعرسانی منتسب به اصولگرایان اخیرا طی مطلبی در ستون طنز و کاریکاتور خود، شعری طنز با عنوان «چند دوبیتی برای دخترها!» منتشر کرد که در توضیح این مطلب اینگونه میآورد: «این دوبیتیها اگرچه با مضمون دخترهای امروزی نوشته شده اما نیم نگاهی هم به برخی حوادث جاری جامعه بویژه در حوزه اجتماعیات و معاشرتهای همینطوری(! ) و دلدادگیهای -آه در یک نگاه-دارد.»
در ادامه این مطلب نیز چند شعر به اصطلاح طنز! منتشر شد. کمین دشمن البته شامل شعبههای بسیاری است.
یکی از نشریات اصلاحطلب چندی قبل نیز با چاپ ویژهنامهای با موضوع روشهای تربیت کودکان ایرانی، عکس دختر و پسری را بر روی جلد ویژه نامه خود قرار دارد که در حال بازی با یک سگ هستند.
در واقع آنها در نقاب بررسی شیوههای تربیتی برای دختران و پسران جامعه ایرانی اینطور القا کردند که بازی کردن با سگها برای بچههای ایرانی یک مسئله پذیرفته شده است و هیچکس هم در قبال آن اعتراضی ندارد. و نکته خطا همینجاست.
جامعهای که سگباز جلوه داده شود و هیچ اعراضی از نجاستهای دینی در آن نباشد قطعا جامعهای است که مطلوب دشمنان ایران اسلامی خواهد بود و میتواند ظرفی برای حمل مولفههای یک براندازی باشد.
مدتی قبلتر نیز یک رسانه آمریکایی گزارشی را با عنوان «برشی از زندگی در ایران» منتشر کرد که طی آن عکسها و توضیحاتی از جامعه ایرانی منتشر شده بود.
عکسهایی مثل رقصیدن یک پسر در یک گردش خانوادگی، حضور یک دختر در یک کلاس موسیقی خصوصی، احترام ایرانیان به استیو جابز اسطوره فناوریهای نوین آمریکایی و...
در واقع و در حالتی بدون تعارف، میتوان به صورت کامل این خط را رصد کرد که استکبار جهانی و افراد مسخ شده توسط فرهنگ استکباری، تلاش دائمی دارند برای مخدوش کردن سبک زندگی شیعی ما و زدودن رفتارها و باورهایی که پرافتخارترین بخش از تاریخ زندگی ایرانیان مسلمان و غیر مسلمان را نقش زده است و آنان را از یوغ طاغوتها رهانیده است. مسئله اشاره شده، در فیلمهای سینمایی کشور ما نیز نمود ویژهای دارد.
برای مثال در فیلم «یه حبه قند» ساخته سیدرضا میرکریمی مشاهده میشد که چگونه خانوادههای یک طایفه بدون رعایت حریم محرم و نامحرمی با یکدیگر تعامل میکنند. چگونه مردان در مقابل زنان نامحرم میرقصند و یا چگونه نام ائمه اطهار(ع) فقط در زمانی مطرح میشود که یک پیرمرد در فیلم میمیرد.
و از سوی دیگر نیز طرح روابط غلط میان زن و مرد، زندگی در نوع زندگیهای غربی و آمریکایی، گم شدن خدا، عدم توجه به عبادتهایی که یک مسلمان در جامعه ایران اسلامی بهصورت روزانه انجام میدهد و... نیز مثنوی غمگنانهای است که به صورت خواسته و احتمالا ناخواسته در هم افزایی با پروژه شوم «کمرنگ سازی و تغییر نوع زندگی شیعی» عمل خواهد کرد.
منبع: وبلاگ سربداران 313 به نقل از هفته نامه یالثارات