پيام دوستان
+
دوستاني دارم
بهتر از برگ درخت
که دعايم گويند و دعاشان گويم
صافي آب مرا يادتو انداخت رفيق
تودلت سبز، چراغت روشن
چرخ روزيت هميشه چرخان
نفست داغ، تنت گرم
دعايت با من

پيام رهايي
04/2/13
هما بانو
سلام عزيز دلم.. خوش برگشتين خواهر:) چقدر از ديدنتون خوشحالم گلم:-D :-)
هايدي
سلااام عزيزم نوري نازنين. خوبي؟ رسيدن بخير@};- البته رسيدنمان بخير:D
نور الزهراء
رسيدنمان بخير....عالي بود :D
هايدي
=)=)
انديشه نگار
04/2/6
سلام عليکم ، ضمن تبريک امروز ، مي خواستم بپرسم که عشق مگه درخت يا بوته اي داره که شاخه هم داشته باشه ؟
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} البته اين سياستها زاييده فکر يک نفر بيشتر نيست و شايد براي همينها شد که بنده از سوره شورا در قرآن به شورايي پناه بردم .
+
786
*سلام بر عزيزان پارسي
تو اين دنياي مجازي اگه يه جا باشه
که توش روح احساس وجود داره،
اونجا پارسي بلاگ
پارسي با احساس و عشق
تک تک عزيزان تبديل به يه
درخت تنومند شده.
قبل از تلگرام و واتساپ در اوج بود
شايد الان بخاطر کم لطفي
بعضي از دوستان نفسش بشماره افتاده.
اما اين درخت ريشه در دل و احساس
عزيزان پارسي داره*
#دوستان_پارسي_لطفا_برگرديد.@};-
my writings
04/1/21

*786،دلم براي خاطرات با شما تنگ شده،براي اشک و لبخند هاي شما دلتنگ شده.نفس درخت پارسي بشماره افتاده.احساس من با عشق شما همسنگ شده*با صداي زيبا و دوست داشتني يکي از عزيزان ديار پارسي@};-
اگه مديران اينجا زحمتي مي کشيدند وامکانات پارسي راارتقا ميدادند واعضا حمايت وموردتوجه قرارمي گرفتند،واگريک صداي وتفکرحاکم درمديران پارسي به اعضا تحميل نمي شدوشايدم آزادي عمل بيشتري مي دادند،و....الان پارسي هم رونق داشت.#امين_يگانه
3 فرد دیگر
19 فرد دیگر
+
بنظر شما من پتانسيل نوشتن *کتاب* رو دارم ؟
.
فک کنيد تو زمينه داستان نويسي باشه (مجموعه داستان )
.
اگه نوشته هامو نخونديد لطفا در نظر سنجي شرکت "نفرماييد" :D

در انتظار آفتاب
04/1/17
[34%]
[37%]
[11%]
[18%]
38 رای دهنده
[37%]
[11%]
[18%]
+
بار دگر مرا از خواب بيدار کن رئيس (جمهور)
يک هم که شد دل را تيمار کن رئيس
گو و بخند گو نيست اين ماجرا
دستم بگير و رد اين اخبار کن رئيس
تکيه بزن بر کرسي عدل علي
ابرار را نزد خود احضار کن رئيس
عذاب عزلت يک مرد را
با خنده اي اجبار کن رئيس
خرابات خيال خادمي خسته
به يک نقاره انکار کن رئيس
مادرم مُرد از بس خون گريست
خنده را بر او بي اختيار کن رئيس
در انتظار آفتاب
04/1/17
+
هيچوقت فکر نميکردم از رفتن آقاي رئييسي اينهمه ناراحت بشم
اينهمه گريه کنم
خدايا بما صبر بده
خديا جاشونو پر کن
در انتظار آفتاب
04/1/17
جاي هيچ کس هيچوقت قابل پر کردن و جا سازي ساير به جاي واحد نخواهد بود همه ما مرام و خصوصياتي داريم مختص به متکلم وحده يعني هرکس با استعدادها و مرام ها و باورهايي متولد ميشود پرورش مي يابد و به وقت نياز به کار گرفته ميشوند مثل شهيد سردار سليماني و شهيد رئيسي اينجا بدترين آدمها هم خصوصياتي دارند که شايد احسن الخالقين هم قادر به جبران و جايگزيني آن فرد نميشود
چه برسد به اينکه جواهراتي و عجيبه هايي چون شهيدان بزرگواري که بيان داشتم من هم به عنوان احمق ترين و بدون کوچکترين حسنات هم شايد خصوصياتي و پتانسيلهايي در من طول عمرم به جريان افتاده باشد که روزي بيعتم ارزش يابد و براي مرام بيعتمداري و خلوص سربازي خود به درد مولي و عشق دنيا و آخرت ام بخورم
+
چه سِرّي است شما را
با واژگان ؟!
که حق تمامشان را خوب ادا مي کنيد ...
.
.
*عليرضا خان *

در انتظار آفتاب
04/1/17
7 فرد دیگر
39 فرد دیگر
+
همايش پارسي بلاگ طي سالهاي دور از تحريم @};- :) @};- کسي از اشخاص داخل عکس اينجا هست ؟ :)





انديشه نگار
03/12/26
من و عکس گذاشتن يهويي :D زمان برگزاري همايش من وبلاگ داشتم اما بيشتر توي پرشين بلاگ فعال بودم و سالها خبر از تالار گفتگوي پارسي بلاگ نداشتم :)
{a h=setarehab}ترخون بانو{/a} همچنين شما هم سالم باشيد @};- اينها همان قديمي هايي هستند که اکنون اينجا نيستند ، بنظرم بيشتر اهل تهران باشند و مناطق نزديک به تهران و احتمالا بيشترشان زياد هم اينجا ادامه ندادند .
عارفانه هاي يک دوست
03/12/24
+
طناب بي دار
دود تلخ سيگار ، تيره کرده ديوار
کودکاني بيمار ، رفته رنگ از رخسار
چهره ها افسرده ، خنده سرد و مرده
اعتياد از خانه ، روشني را برده
مي خرامد چون مار ، در نفسهاي هر بار
حلقه هايي از دود ، چون طناب بي دار
خالي و بي فرياد ، در گذر با هر باد
مردن تدريجي ، سرگذشت معتاد
عشق هر دردانه ، حرم امن خانه
در فضايي مسموم ، امنيت بيگانه
اي که خود آزاري ، دود هر سيگاري
افکني در خلقت ، چون طناب داري
آه
mariii
03/12/19

آه از اين بيماري ، مردن تکراري ، همنفس با هر دم ، توي رگها جاري . مردمان هشيار ، زين حديث تکرار ، از ته دل دارند ، نفرتي از سيگار ... اين ترانه را آهنگ ساخته ام و چند سال قبل در وزارت ارشاد به تصويب رسيده است .
يادم هست يک بار که براي صرفه جويي در آب بود يا مطلب ديگري بارها با دفتر معاون صدا و سيما ارتباط گرفتم و البته نامه اي هم در آن مورد نوشته بودم تا آخر يکي از منشي هاي دفتر گفت آقاي راوندي اينها معلوم نيست دارند چکار ميکنند انگار ميخواهند مملکت را بر باد فنا بدهند و فرار کنند شما اينها رو ول کن و برو دنبال زندگي خودت .